ساختار فیلمنامه فیلم مهرجویی تناسبی با ساختار کلاسیک روایت سینمایی ندارد. نه دارای کاراکتر اصلی است و نه کاراکتر «مامان» آنطور که در آن ساختار رواج دارد، فعال است. کشمکشهایی که برای او اتفاق میافتند عمدتا بر اساس کنش سایر کاراکترهاست و او نقشی در آنها ندارد و درنهایت هم با مشارکت شخصیتهای دیگر است که آن کشمکشها حل میشوند. در این مقاله این ادعا مطرح میشود که این ساختار بدیل را میتوان با اتکا به نظر هگل در باب عاملیت مدرن شرح داد. قرار است به این سوال پاسخ داده شود که آیا با آن نوع از عاملیت که هگل مطرح میکند، نور تازهای بر این فیلم تابانده میشود؟ هگل در «فلسفه حق» سه نوع حق را درنظر میگیرد که هر یک مربوط با یکی از مراتب سهگانه فردیت هستند. این سهگانه با نظام دیالکیتک هگل، یعنی کلیت، جزییت، و فردیت همخوانی دارند و هگل با بررسی جداگانه هریک از آنها تلاش میکند نشان دهد هر یک به چه دلیل نیازمند رفع هستند تا به الگویی برسد که مناسب عاملیت در جهان مدرن باشد. او در نهایت شکلی از فردیت را درنظر میگیرد که دیگری یا جامعه را مندرج در خود میبیند. مشارکت فرد در امور جامعه به طریقی که هگل مدنظر دارد منافی خودآیینی فرد نیست بلکه با اتکا به دو مدل خودآیینی بالا به پایین و پایین به بالا، فرد که از نظر هگل دیگری را همواره در دل خود دارد، خود را در جامعه مدرن مییابد. درنتیجه، هدفِ این مقاله، نشان دادنِ این نکته است که فیلم مهمانی مامان دارای ویژگیهایی در روایت و شخصیتپردازی است که میتوان در آن دقیقههایی از خودآیینی مدنظر هگل در آن دید؛ صاحبخانههایی که به بهانه مهمان جدید، با مشارکتی که در امر پذیرایی از آنها دارند، خود مهمان سفرهای میشوند که هریک گویا مدتهاست آرزوی آن را دارند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |