جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای چهره

عطیه شهیدی رضوی، غلامرضا حسنی،
سال ۷، شماره ۱۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

آنچه بیان نمی‌شود، غالباً به اندازه آنچه بیان می‌گردد، اهمیت دارد. بدن نخستین چیزی است که با آن، جهان پیرامون را درک می‌کنیم و خود را نیز به وسیله آن بیان می‌نماییم. احساسات درونی ما اعم از شادی، غم و ترس به واسطه بدن، نماد بیرونی پیدا می‌کنند. همگی، به شیوه‌ای خاص، پیام‌های کوتاه به دنیای پیرامون خود می‌فرستیم و به ندرت این کار را آگاهانه انجام می‌دهیم. رفتار غیرکلامی از آغاز پیدایش بشر منبع درک بسیاری از ایما و اشاره‌های اندام و به‌ویژه کارکردهای چهره بوده که در عکس نیز نمود دارد. سابقه زبان بدن با تاریخ عکاسی پیوند دارد. این نکته ما را به واکاوی مجدد عکس‌هایی واداشت که با ورود عکاسی به ایران گره خورده‌اند. عکس‌های شاهانی که در طول تاریخ توجه ویژه‌ای به پرتره‌های خود داشتند و از هنر عکاسی برای به رخ کشیدن قدرت بهره می‌گرفتند. در این مقاله با مطالعه مفاهیم و الگوهای زبان بدن در عکس‌های چهره‌های شاهان قاجاری، این نظام مورد بازبینی مجدد قرار گرفته تا بتوان به سرنخ‌هایی از محتوای احساسی این آثار دست یافت. پرسش اصلی این است که: آیا می‌توان از عملکرد زبان بدن برای درک مفاهیم بصری در تحلیل عکس استفاده کرد؟
این پژوهش از نوع نظری و با روش تحلیل محتوای توصیفی است و با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای صورت گرفته است. نتیجه‌ حاصل از تحلیل این آثار به عنوان متنی تصویری این است که شاهان قاجاری به واسطه میل به جاودانگی، جلال و شوکتِ حکومت دوران خود، عکاسی را برگزیدند؛ اگرچه تلاشی برای هویت‌‌پردازی و شناخت ویژگی‌های روانی صورت نگرفته است، اما واقع‌گرایی عکس ما را با درک جدیدی از عکس‌های این پادشاهان روبه‌رو کرده است. روشی که در آن به «خود بودنِ اشخاص» می‌رسیم. تفکیک ژست و شخصیت به یک چیز می‌رسند، «زبانِ تن» یعنی رفتارهای بدن، ژست‌ها و حالات صورت، به طور ناخودآگاه احساسات یا حالات روانی را نشان می‌دهند.
 
مریم کهوند، محمدرضا رفیع زاده مژدهی،
سال ۱۰، شماره ۲۰ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

ابوالحسن ‏‏غفاری کاشانی ملقب به صنیعالملک، تصویرگر و پیکرهنگار نامی عصر قاجار و از پیشگامان فن شبیه‏ سازی‏ چهره به‏ شمار می‏ آید. وی در ترسیم پیکره ‏‏ها، تدابیر بدیع و منحصربهفردی را با الهام از هنر آرمان‏ گرای ایرانی و هنر واقعیتگرای اروپایی  به کار بسته است. یکی از مشخصه ‏های برجسته در پیکرهنگاری های هنرمند، توجه ویژه به بازنمایی شخصیت و نمایش خصوصیات درونی افراد است؛ مشخصهای که پیش از این در هنر نقاشی ایران متداول نبوده است. هدف از پژوهشحاضر، شناسایی و بازیابی این وجه مهم در آثار هنرمند است. پرسش اصلی این است که نحوه بازنمایی شخصیت در آثار پیکرهنگاری صنیعالملک چگونه بوده است و او از چه نوع تمهیدات بصری برای نمایش بهتر این خصوصیات بهره گرفته است؟ بر این اساس و با مطالعه‏ نمونه ‏هایی از پیکرهنگار‏ه ‏های صنیع ‏الملک، به ‏شیوه توصیفی- تحلیلی، نحوه و چگونگی بازنمایی حالات و ویژگی‏ های درونی شخصیت‏ها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می‏دهند که مسئله اهتمام به وجوه پنهانی و درونی افراد، همپای توجه به خصوصیات ظاهریِ آنها، نزد هنرمند حائز اهمیت و ارزش بوده است. وی در نمایش این خصوصیات، باورداشت‏ ها و اندیشه ‏های‏ ذهنی‏ خویش از شخصیت ‏ها را معیار قضاوت قرار داده و به مدد مجموعه‏ ای از تمهیدات بصری چون؛ ارزش‏گذاری بر برخی عناصر مؤثر در رخساره، تأکید مشخص بر بخش‏هایی از اجزای پیکره و نیز تغییر در ابعاد و تناسبات بدن و جامگان، خصلت‏ های درونی هر فرد را در سیما و اندام او متبلور ساخته است. بدین‏سان، آنگاه که مخاطب آثار هنرمند در مقابل این تابلوها به نظاره میایستد، خصلت‏ هایی چون؛ وقار و نجابت، فرومایگی و زبونی، قدرت و غرور، مکر و حیلهگری و غیره را -که بازتابی از دیدگاه و نظر هنرمند در مورد شخصیت‏ها هستند- بهخوبی از سیمای آنها درک می ‏نماید.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه علمی پژوهش هنر می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Scientific Journal of Pazhuhesh-e Honar

Designed & Developed by : Yektaweb