جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای قالی‌

عباس ایزدی، مهناز شایسته فر،
سال ۶، شماره ۱۱ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

لچک‌وترنج ازجمله طرح‌هایی است که همانند سایر مناطق روی قالی‌های جمهوری آذربایجان و قشقایی‌های فارس نقش بسته است؛ قالی‌های این دو حوزه به‌لحاظ ساختار این نوع طرح، دارای شباهت‌ها و تفاوت‌‌هایی با یکدیگرند. مطالعه ویژگی‌های ساختاری یادشده می‌تواند علاوه‌بر آشنایی با نحوه طراحی قالی‌های لچک‌وترنج این مناطق، به شناسایی و ارزیابی هرچه بهتر ویژگی‌های بصری قالی‌های آنها نیز یاری رساند. در این تحقیق که با هدف شناسایی و معرفی ویژگی‌های ساختاری طرح لچک‌وترنج قالی‌های این دو منطقه صورت پذیرفته، تلاش شده تا به این سؤال اساسی پاسخ دهد: تأثیرپذیری احتمالی ساختار لچک‌وترنج قالی‌های قشقایی‌های فارس از لچک‌وترنج قالی‌های جمهوری آذربایجان در کدام بخش از ساختار این نوع طرح، بیشتر نمود یافته است. به‌همین منظور در این پژوهش که به روش توصیفی- تطبیقی انجام شده و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه‌ای جمع‌آوری گردیده است، با انتخاب نمونه‌هایی از هریک از مناطق یادشده که به‌لحاظ ساختار، تطبیق‌پذیری بیشتری با یکدیگر داشته‌اند، پنج نمونه قالی و در مجموع ده نمونه انتخاب و موردتطبیق و ارزیابی قرار گرفت. مطالعه نمونه‌های انتخابی نشان داد، با وجود برخی تفاوت‌ها میان ساختار طرح لچک‌وترنج در دو حوزه موردبررسی، شباهت‌های چشمگیری به‌لحاظ ساختار میان آنها وجود دارد. این شباهت‌های ساختاری دربردارنده طرح ترنج؛ تعداد، شکل و نوع ترنج‌ها، ساختار طرح لچک؛ شکل و نوع لچک‌ها و هماهنگی میان طرح لچک‌وترنج به لحاظ شکل، اندازه و نقش‌مایه‌های موجود در آنهاست که میان قالی‌های دو منطقه مشاهده می‌گردد.


دکتر ایمان زکریایی کرمانی، آقای مجید جعفری گوجانی،
سال ۱۲، شماره ۲۳ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

با آغاز قرن ۸ ه.ق./ ۱۴ م. تا پایان سده ۱۰ ه.ق./ ۱۶ م. یکی از دوره‌های درخشان قالی ایران شکل می‌گیرد که با توجه به اهمیت این دوره در تغییرات سبکی فرش دستباف به دلیل محدود بودن نمونه‌های موجود، ابهامات زیادی در زمینه‌ ماهیت قالی ایران در این عصر به وجود آمده‌اند. با وجود منابع اندک در این عصر، شامل قالی‌های باقی‌مانده و نگارگری‌های دوره تیموری و ترکمانان، سؤال‌های بی‌شماری در مورد ساختار قالی ایران در این دوره وجود دارند و همین ابهامات موجب شده که متخصصان حوزه تاریخ فرش غیرایرانی، وجود فرش قبل از عصر صفوی را در هاله‌ای از ابهام قرار دهند؛ درصورتی‌که می‌توان با مطالعه تطبیقی فرش‌های منقوش در نگاره‌های این دوران با نمونه‌های هم‌عصر در آناتولی، به ارتباط سبکی قالی ایران در این بازه زمانی با قالی آناتولی پی برد. این پژوهش با هدف مقایسه تشابهاتِ فرش‌های دوره تیموری ایران (۹۱۱-۷۷۱ ه.ق./ ۱۵۰۶-۱۳۷۰ م.) با فرش‌های هولباین ترکیه (حدود ۸ تا ۱۲ ه.ق./ ۱۴ تا ۱۷ م.) به‌ منظور بیان روابط سبکی فرش ایران تیموری با فرش آناتولی در این بازه زمانی صورت می‌پذیرد تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که علت وجود و تداوم ویژگی‌های مشابه در فرش‌های دوره‌های تیموری ایران و عثمانی ترکیه چه بوده ‌است؟ در این ‌راستا، این پژوهش به ‌صورت تطبیقی- تحلیلی، داده‌های خود را با روش اسنادی و حصول اشباع نظری تأمین کرده و با دسته‌بندی مؤلفه‌های تطبیقیِ پیکره‌ها در سطح توصیف، به تبیین تشابهات آنها در سطح تحلیل پرداخته است. برآیند یافته‌ها نشان می‌دهد این ویژگی‌های مشابه در اصل از ایران به ترکیه راه ‌یافته‌اند و فرم و محتوای فرش از طریق بافت اجتماعی- فرهنگی و ایدئولوژی حاکم بر طراحان آناتولی، سبکی جدید را مبتنی بر سنت‌های طراحی فرش در این منطقه، ارائه کرده است. همچنین این برهم‌کنش متقابل میان هنرمندان ایران و ترکیه، ناشی از قرارگیری در محیط، ایجاد ادراک مشترک میان افراد درگیر و مشارکت آنها در انتقال، آموزش و یادگیری است که حاصل آن، نگاشتن طرح‌های مشابه فرش است؛ لذا هنرمندان هر دو پیکره مطالعاتی در آموزش و تداوم این قالی‌ها نقش مهمی را ایفا کرده‌اند.


فرهاد باباجمالی، مریم ضیاالدینی دشتخاکی،
سال ۱۳، شماره ۲۵ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

فرش دستباف بهعنوان یک هنر دیرینه ایرانی و همچنین یک کسبوکار خانگی، همواره مورد توجه و منبع درآمد بسیاری از خانوادهها بوده است. بیشتر بافندگان فرش در روستاها زندگی میکنند و فرشبافی بهعنوان یکی از صنایع کوچک، ‌‌میتواند نقش کلیدی در توسعه روستاها ایفا کند. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که وضعیت فرش دستباف در بخش چترود چگونه است و متغیرهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی چه تأثیری بر وضعیت قالیبافی در این بخش از منظر قالیبافان داشته است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی با استفاده از روش میدانی (کمّی) از نوع توصیفی ـ تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش ۳۸۰ نفر از شهروندان بخش چترود است که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدهاند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد با پایایی ۸۶/۰ استفاده شده و برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار spss۲۱ و آزمونهای همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که ‌‌‌مهمترین عوامل رکود صنعت قالیبافی در بخش چترود عبارت است از: رشد نامناسب قیمت فرش دستباف در مقایسه با ‌‌بهرهوری کمتر ‌‌فرشبافی نسبتبه دیگر کالاها؛ گرایش خانوادهها به دیگر ‌‌فعالیتهای اقتصادی؛ گرایش روستاییان به سبک، شیوه و فرهنگ زندگی شهرنشینی؛ مشکلات بازاریابی فرش دستباف در مقیاس خرد و کلان؛ مهاجرت روستاییان به شهر؛ مشکلات بازاریان فرش دستباف در مقیاس خرد و کلان؛ کمرنگ شدن سهم زنان در تأمین درآمد خانوار‌‌‌‌. بنابراین، استقرار و حمایت از صنایع کوچک بومی ـ محلی، نظیر فرشبافی در مناطق روستایی ‌‌میتواند با ایجاد فرصتهای شغلی متعدد و سطوح دستمزدی قابلرقابت با سطح دستمزد شهری، موجب معکوس شدن روند مهاجرت و افزایش میزان اشتغال در بین مردم شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه علمی پژوهش هنر می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Scientific Journal of Pazhuhesh-e Honar

Designed & Developed by : Yektaweb