کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۵ نتیجه برای موضوع مقاله:
فرهنگ مظفر، مهدی حسینی، رضا خدادادی،
سال ۷، شماره ۱۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
در چند دهه اخیر هنرهای شهری و مداخلات هنری با تنوع شکل، بیان و مفهوم گسترده، در بسیاری از جوامع شهری مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات و تجربیات موجود نشان میدهد جدا از نیازهای اساسی و اولیه انسانها، به منظور ارتقاء و بهبود کیفیت محیطزیست شهری، تأمین و تحقق نیازهای روحی، روانی و عاطفی مردم نیز امری انکارناپذیر و بدیهی است. با توجه به اهمیت موضوع و نقش تأثیرگذار هنرهای شهری در شادی و رضایتمندی مردم و تأثیر آن در سلامت و بهداشت روان و رفاه ذهنی جامعه، این مقاله با هدف تبیین نقش هنرهای شهری در بهبود کیفیت زندگی شهری به روش توصیفی- تحلیلی نگارش شده و در پی پاسخ به این پرسش است که بهبود کیفیت زندگی شهری با هنر و مداخلات هنری چه رابطهای دارد و هنرهای شهری چگونه میتوانند در بهبود کیفیت زندگی مؤثر باشند؟ بدین سبب ضمن اشاره به تعاریف موجود از «شهر»، «محیطزیست شهری» و شاخصهای بهبود کیفیت زندگی، به اهداف و گونههای هنرهای شهری و به نقش این هنرها در بهبود کیفیت زندگی پرداخته شده است. روش پژوهش در مقاله حاضر کیفی و نوع پژوهش بر اساس هدف، بنیادی است و دادهها به صورت اسنادی گردآوری شدهاند. در پایان مقاله استدلال شده که هنرهای شهری با طیف گسترده میتوانند در سیاستهای فرهنگی تأثیرگذار باشند و از طریق هویتسازی، زیباسازی، تلطیف فضاهای شهری، نشاط و سرزندگی و ... نقش مؤثری در بهبود کیفیت زندگی شهری داشته باشند.
مریم محمدتبار، محمدرضا حسنائی،
سال ۸، شماره ۱۵ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مطالعه بر روی هنر عامه در ایران در تعامل جدی با گفتمان هویت فرهنگی است. در این میان، ادبیات شفاهی با توجه به شاخصه شفاهیبودن و در بر داشتن زمینههای متنوع تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، بستر مناسبی برای انجام پژوهشهایی از این دست بهشمار میآید. شعرگونهها در هنگام بافت قالی در اکثر مناطق قالیبافی ایران رواج دارد، اما شاید بتوان کاربرد ترانه در هنگام بافت در میان قشقاییان را اندکی متفاوت با سایر نقاط ایران بهشمار آورد. از این رو موضوع مقاله حاضر، چگونگی تأثیر ادبیات شفاهی بر روی دستبافتههای عشایر استان فارس است؛ به این ترتیب مقاله با نگاهی توصیفی و تحلیلی، بخشی از ادبیات شفاهی از جمله ترانهها و لالاییهای عشایر قشقایی استان فارس را در کنار گونههایی از دستبافتههای عشایر قشقایی از لحاظ مضمونی و محتوایی، موردتحلیل قرار خواهد داد. در روند پژوهش از نظرات متفکرانی مانند س. اسپرگ، کارل بوخر، فیلیپس شاله و نیز دیگر منابع تحقیقاتی موجود بهره گرفته شده است. یافتههای مقاله حاضر، تأییدکننده روابط نزدیک معنایی و حتی فکری میان ترانهها و المانها و عوامل بصری برخی از دستبافتههای خاص در میان عشایر قشقایی است. به این ترتیب، مقاله حاضر با ترسیم روابط مضمونی و موضوعی میان ترانهها و دستبافتههای عشایر قشقایی و ترسیم شیوهای برای شناخت بنیانهای فکری و فرهنگی بافندگان در باب شکلگیری برخی از طرحهای قالی، بهسرانجام میرسد. نتایج بهدست آمده از تحقیق، بازگوکننده این نکته هستند که در میان عشایر قشقایی که اغلب نقشههای بافتهشده بهصورت ذهنی و با توجه به خلاقیت فردی بافنده است، ترانهها عامل ریتمیک و حتی نقشهساز برای بافنده بهحساب میآیند. در اینجا، ترانه عاملی است برای انتقال فرهنگ و بسیاری از عناصر فرهنگی مانند آرزوها، ارزشها، هنجارها، اعتقادات، باورها و دانش بومی که از طریق این ترانهها به نسل دیگر منتقل میشود.
نسترن صابری، آمنه مافی تبار،
سال ۱۰، شماره ۱۹ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
در گروه وسیعی از پارچههای منسوب به عصر ساسانی، نقوش جانوری در قالب طرحهای قابی از جمله مدالیون، قابل ملاحظه هستند. مورد مطالعاتی این مقاله، نقوش جانوری پارچههای ساسانی با محوریت چهارپایان طبیعی و غیر اهلی است که این امکان را داشته فارغ از وجود انسان شکارچی، در قالب طرح مدالیون تصویر شوند. بر اساس التزام به محدودیتهای فوق، بیشتر انواع جانوری مصور در قالب طرح مدالیونی بهصورت قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل تعریف میشوند. حال، پرسش این است؛ نقوش جانوران چهارپای طبیعی و غیر اهلی در طرح مدالیونی منسوجات ساسانی که به شکل مجزا و فارغ از حضور انسان شکارگر تصویر شده، مؤید چه معنایی هستند؟ هدف اصلی چنین پژوهشی، دستیابی به مفهوم نمادین هر نقش در بستر فرهنگی عصر خویش است؛ چرا که به درازنای تاریخ ایران، معانی متفاوتی برای هر یک از این انواع تعریف شدهاند، اما فقط باریکبینی در بُعد زمانی مشخص، مفهوم نمادین هر نقش را در دوره خاص متمایز مینماید. بر این اساس، این مقاله با رویکرد تاریخی، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با جمعآوری اطلاعات اسنادی، نسبت به بررسی هدفمند پنج قطعه پارچه مدالیونی از عصر ساسانی اقدام نمود. نتیجه نشان داد نقوش جانوری مذکور در هر شکلی که باشند -اعم از قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل- بهرغم آنکه از زمینیترین موجودات هستند که حتی عناصر پرواز همچون بال به آنها الوهیت نبخشیده یا به سبب تعامل و تقابل با انسان سوارکار و شکارگر، تأکیدی بر ارزشهای سمبلیک آنها نشده است، همگی به معنای نمادین الوهیت، فرهمندی، قدرت، صلابت، جاودانگی و جنگاوری پادشاه اشاره میکنند. بهواقع همانطورکه همواره سامانه طرح بر نقش غلبه دارد، طرح مدالیون بهعنوان مترادف مفهوم فره و موهبت ایزدی، به قدرت تکرار، ضمانت اجرایی نقوشی است که تأییدی بر اقتدار و جایگاه سلطنت داشته؛ حتی اگر این نقوش در شکل اصلی خود، معرف معمولترین مصداقهای آفرینش باشند.
فاطمه نصیری، محمد تقی آشوری، فتانه محمودی،
سال ۱۱، شماره ۲۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
موضوع اسارت رایجترین موضوع منسوجات دوره شاه طهماسب در نیمه سده دهم ه ق است. تدقیق در دلایل نقشاندازی نقشمایه اسارت بر این منسوجات نشان میدهد که مقاصد مهمی در پس شکل گیری این نقش نهفته است. بررسی این موضوع زمانی اهمیت مییابد که نمونه های قابل توجهی از آنها شناخته و تاریخگذاری شده اند در صورتی که کمتر پیشزمینه هنری از این موضوع تا این زمان وجود داشته است. همین امر انگیزه لازم برای انجام این پژوهش را فراهم میآورد. بنابراین پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که علت اصلی نقشاندازی موضوع اسارت بر منسوجات دوره شاه طهماسب چه بوده است؟ پژوهشهای انجام شده تاکنون مهمترین علل شکلگیری این نقش را لشکرکشیهای پی درپی شاه طهماسب به گرجستان و دستیابی به تعداد کثیری اسرای مرد و زن و کودک دانسته اند. اما با توجه به نقش اندازی این موضوعات تنها بر منسوجات این دوره و عدم شکل گیری آن بر هیچ زمینه هنری دیگر، ضرورت کنکاش بیشتر احساس می گردد که با دقت در تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره شاه طهماسب و تغییر رویکردهای حامی هنری نسبت به موضوعات سابق برای نقش اندازی بر منسوجات و نیاز برای نمایش قدرت و نفوذ معنوی حاکم در منطقه میتوان به این مهم دست یافت؛ از میان تمام وقایع دوره، اختلافات داخلی قزلباشها، توبه شاه طهماسب و رقابت با عثمانی در جنگ علیه کفار، ضمن محدودیت های مذهبی در تصویرگری کتاب و همچنین نقش کاربردی منسوجات در مدیریت احساسات درونی فرد و جنبه تبلیغی این منسوجات در این نقش پذیری مؤثر بودهاند. بدین ترتیب، پژوهش حاضر با رویکرد جامعه شناسی تاریخی به تبیین چرایی و چگونگی شکلگیری این نقش بر منسوجات دوره شاه طهماسب میپردازد و نتیجه حاصل از این بحث نشان میدهد که مجموعه ای از عوامل بهم پیوسته در این دوره، انگیزه جنگ با گرجستان را ایجاد نموده و پیرو آن موجب خلق و تولید این منسوجات تصویری گردیدند.
دکتر آمنه مافی تبار، دکتر سید عبدالمجید شریف زاده،
سال ۱۳، شماره ۲۵ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
در عصر قاجار، مبلمان در معنای بسیط و نه صرفاً تداعی امروزی آن، نقش مهمی در فراهم آوردن آسودگی مردم داشت. بهدلیل حضور گسترده منسوجات در این کاربرد، هدف مقاله پیشرو، بررسی طرح و نقش انواع پارچههای مورداستفاده در این مصداق است. جهت دستیابی به این هدف، با شناسایی مبلمان قاجاری، چگونگی کاربرد پارچه در آنها مورد واکاوی قرار گرفته است. بنابراین، پرسش این است: در فضای نشیمن و استراحت منازل عصر قاجار، انواع مبلمان در چه قالبی تعریف میشود و پارچههای کاربردی در ساخت، تکمیل و تزیین آنها از نظر طرح و نقش چگونه است؟ این پژوهش با رویکرد تاریخی و روش توصیفی ـ تحلیلی شکل گرفته است. نتیجه گردآوری و تحلیل دادهها بهصورت کتابخانهای، با غور در اسناد تاریخی، ازجمله سفرنامهها، نمونه پارچههای بهجامانده و تصاویر مشتمل بر نقاشی و عکس، نشان داد که اصلیترین مبلمان این عهد با کاربری منسوجات، مشتمل بر شکلهای متحرک است و بهصورت انواع جدارهای نرم (رختخوابپیچ، مخده، متکا، بالش، تشک، لحاف و پتو)، جدارهای سخت (میز، صندلی، کرسی) و کفپوش (روفرشی و سفره به وقت پذیرایی) معنی پیدا میکند. منسوجات کاربردی در مبلمان جدارهای نرم، به غیر از اقسام بدون طرح و نقش، واگیرهای، محرمات، قابی و افشان بود. در مبلمان جدارهای سخت، صور ترنجدار و واگیرهای غالب مینمود؛ هرچند انواع افشان و محرمات نیز بهعنوان رومیزی استفاده داشت. درنهایت طرحهای محرمات و ترنجدار بهترتیب برای روفرشی و سفره از رواج برخوردار بود. در تمام این موارد، نقش گیاهی پیشتاز میدان رقابت مینمود. البته طرحهای محرمات و قابیِ بدون نقش نیز وجود داشت و گاه صور هندسی به تبعیت از شیوه نقشاندازی (چشمهدوزی) بر پارچه ظاهر میشد. درمجموع مشخص شد که برخی از انواع طرحهای نهگانه پارچههای سنتی در ساخت مبلمان قاجاری دخیل نبودهاند و برخی دیگر مشتمل بر افشان، ترنجدار، واگیرهای، محرمات و قابی مورد بهرهبرداری بیشتر قرار گرفته بودند.