1- استادیار دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر ایران ، moghimnejad@gmail.com
2- کارشناسی ارشد، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر ایران
چکیده: (29 مشاهده)
دگرگونی مفهوم زیباییشناسی در هنر معاصر به گسستی ریشهای از تعاریف سنتی زیبایی منجر شده و سیاستورزی هنری را به عنصری کلیدی بدل کردهاست. پژوهشِ پیشرو نشان میدهد که چگونه این گسست، نه تنها ارزش هنر را کاهش نداده، بلکه بستری برای گسترش قلمرو زیباییشناسی به ابعاد انتقادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آوردهاست. درک این تحولات برای جهتدهی به پژوهشهای آتی و شیوۀ مواجهۀ مخاطب با هنر معاصر ضروری است. مسئلۀ اصلی، بررسی این نکته است که چگونه هنر معاصر، با فراتر رفتن از مرز زیباییِ صرف، به ابزاری نهادی برای نقد اجتماعی و کنشگری سیاسی بدل شدهاست. دراینراستا، آثار "دیوار صلح" و "پروژه نشست جهانی نوین" در هفتمین دوسالانه هنرهای معاصر برلین مورد بررسی قرار میگیرد؛ این دوسالانه به دلیل رویکرد انتقادی و پرداختن به مسائل روز اجتماعی و سیاسی، آثاری را ارائه داد که منعکسکنندۀ ورود عنصر سیاستورزی به ساختار و محتوای هنر معاصر هستند. "دیوار صلح" اثر نادا پرلیا به دلیل نمایش آشکار گسست از زیباییشناسی سنتی و تاکید بر تأثیر هنر معاصر در کنشگری اجتماعی و"پروژه نشست جهانی نوین" بهمثابۀ یک تجربۀ زیباییشناختی جدید، انتخاب شدهاند. بنابراین، هدف پژوهش، تبیین بازتعریف زیباییشناسی در هنر معاصر و چگونگی ورود عنصر سیاستورزی به آن است. این پژوهش از رویکرد کیفی و تحلیلی-انتقادی بهره میبرد و با استفاده از روش تحلیل محتوا، به بررسی این دو اثر میپردازد. یافتههای پژوهش بر این نکته تأکید دارند که بازتعریف زیباییشناسی در هنر معاصر، نهتنها به اشکال جدید هنری مشروعیت میبخشد، بلکه نشاندهندۀ پتانسیل هنر برای کنشگری اجتماعی است. بهعنوانمثال، "دیوار صلح"، افرادِ یک محله را مجبور به واکنش سازمانیافته در برابر این مانع و این اثر هنری کردهاست و "پروژه نشست جهانی نوین" نیز هنر را به کنشی فعال در دگرگونی آگاهی و بازتوزیع امور محسوس بدل میکند.
شمارهی مقاله: 11
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهاي تجسمي